مدركم رو آب داره ميره /من نگاهش ميكنم و خندم ميگيره

مدركم مي ره و ميدونم/ كه بجز يه تيكه كاغذ ديگه هيچه

زندگيم پر امتحان بوده /من از اون روزي كه دنيا رو شناختم

ولي هيچ امتحاني نبوده /كه من خودم توش بشناسم

همه عمرم به دنبال مدرك / واسه گرفتنش شدم من چه كوچك

شده مدرك براي همه هدف/ شده مدرك مرواريد توي صدف

مغزم توي چندتا فرمول اسيره /دلم از ديدن مدركم ميگيره

چندتا فرمول رياضي كنار بركه /زل زده به مدرك و با اون مي ميره

تنها يك جاده واسم ميمونه /دور شدن از مردم و از اين خونه

رفتن و رفتن به خود رسيدن /تا من من خودش رو خوب بشناسه