مدرک کاغذی
مدركم رو آب داره ميره /من نگاهش ميكنم و خندم ميگيره
مدركم مي ره و ميدونم/ كه بجز يه تيكه كاغذ ديگه هيچه
زندگيم پر امتحان بوده /من از اون روزي كه دنيا رو شناختم
ولي هيچ امتحاني نبوده /كه من خودم توش بشناسم
همه عمرم به دنبال مدرك / واسه گرفتنش شدم من چه كوچك
شده مدرك براي همه هدف/ شده مدرك مرواريد توي صدف
مغزم توي چندتا فرمول اسيره /دلم از ديدن مدركم ميگيره
چندتا فرمول رياضي كنار بركه /زل زده به مدرك و با اون مي ميره
تنها يك جاده واسم ميمونه /دور شدن از مردم و از اين خونه
رفتن و رفتن به خود رسيدن /تا من من خودش رو خوب بشناسه
+ نوشته شده در سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۸۵ ساعت 10:58 توسط رحا
|